لاجورد سنگی باستانی و زیبا و آبی رنگ از کوه های بدخشان افغانستان که به “لاپیس لازولی” یعنی “سنگ آبی” نیز معروف است.
در یک نگاه
- خانواده سنگ: سودالایت
- ساختار بلورین: کوبیک
- ترکیب شیمیایی: (Na,Ca) 8 (AlSiO4) 6 (S,Cl,SO4,OH) 2
- انکسار نور:1.50
- انکسار مضاعف: Agg
- سختی: 5-5.5
- وزن مخصوص : 2/75
- شفافیت: کدر
بدخشان، نام شهری است که در صنف طلا و جواهر مترادف با نگینی نیمه گرانبها، آبی رنگ و کدر به نام لاجورد، مورد بحث و مطالعه متخصصان است.
لاجوردی که از کوهستان های نزدیک این شهر واقع در افغانستان استخراج می شود، مرغوب ترین نوع خود به حساب می آید. تاریخچه نگینی که به داشتن رنگی همانند آبی درباری معروف است، به بیش از 6500 سال برمی گردد. باستان شناسان اولین اشیایی که از جنس این سنگ در زیستگاه تمدن دره سند (امروزه جنوب افغانستان تا شمال غرب هند) آشکار کردند قدمتی 7570 قبل از میلاد مسیح را دارد.
از جمله تمدن های باستانی دیگری که از آن به عنوان اشیاهای روزمره (همانند کاسه)، همچنین مجسمه های کوچک مقدس و یا مهرهای حکومتی استفاده می کردند، مردمانی بودند که در بین النهرین مخصوصاً بابل و مصر زندگی می کردند.
پادشاهان و ملکه های مصر شهرت خاصی به لاجورد داده اند، زیرا که آنان به طرز خاصی شیفته این نگین بودند و آن را جزوی از ثروت خود می دانستند.
آنان این گوهر را از بدخشان خریداری کرده و در زیورالات خود به طرز بسیار زیبا و مستحکم استفاده می کردند، طوری که امروزه حتی می توان از جلا و درخشندگی این جواهرت در موزه های متعدد جهان بهره برد.
بیش از دو هزار سال پیش آن را به جای چشمان مجسمه های بزرگی که در اطراف رود نیل کشف شده اند، استفاده می کردند. بارزترین نمونه ای که به خوبی و کامل به دست ما رسیده، صورت پادشاه توتان خامون است که ازطلا و لاجورد اعلا ساخته شده است.
ملکه کلیوپاترا کسی بود که به این گوهر آبی رنگ علاقه منحصر به فردی نشان می داد. در نوشته ها و داستان های زندگی او آمده است که او اولین بانویی بود که لاجورد را به عنوان سایه آرایشی چشم خود استفاده می کرد.
کیمیاگری در مصر چنان پیشرفته بود که توانسته بودند سنگ را به صورت پودر در آورده و با اضافه کردن روغن ها و یا مواد خاص دیگر، از آن، همانند مینا، برای جواهرات و یا رنگ آمیزی انواع اشیا و نقاشی ها استفاده کنند.
لازم به ذکر است که رابطه ایرانیان باستان با این گوهر نیز بسیار عمیق بوده و آن در فرهنگ ایرانی جایگاه خاص خود را پیدا کرده است. در تنسوخ نامه ابوریحان بیرونی و در نوشته های خواجه نصرالدین طوسی لاجورد را به نام اصل خود لازورد می گویند که به معنی آسمانی و یا رنگ آبی آن است. گفته می شود که قصر داریوش در شوش با آبی درباری که این نگین فراهم می کند مزین شده بود (466-522 ق-م).
علاقه خارق العاده ملت ما به آن، در صنایع دستی دوران هخامنشی و بعد ساسانی به وضوح دیده می شود. چنانچه جام ها، دسته های خنجرها و مجسمه هایی از جنس آن حفاری شده اند که نمایانگر اهمیت و رواج اجناسی مجلل شده به آن بودند.
بارزترین نمونه های آنان عبارت اند از مجسمه شاهزاده هخامنشی که با ظرافتی بی نظیر حکاکی کرده اند و تخت تاقدیس که سقف آن با زر و لاجورد مزین شده است.
امروزه به دلیل دخالت زبان لاتین که با نگاه کردن به آن گفتند “لاپیس لازولی” یعنی “سنگ آبی”، دنیا این نگین را به اسم لاتین خود می شناسد. استخراج و تجارت این نگین به طور کامل در دست مردم افغانستان بود، ولیکن بعد از سال های 1271 میلادی این واقعیت کمابیش منجر به تغییراتی شد،
چنانچه جهانگردی مشهور به نام مارکوپولو توانست از معادن آن در بدخشان دیدن کرده و در مورد مشاهداتش در کتاب های خود بنویسد. از آن پس جغرافیدانان و متخصصان اروپایی سعی کردند و به سختی توانستند، از کوهستان های افغانستان که همانند حساری محافظ ثروت این کشور هستند، گذشته و به معادن انبوه از یاقوت کبود و لاجورد برسند.
در زمان رنسانس برای اروپایی ها گوهر آبی پررنگ بیشتر از هر چیزی ارزش داشت و حتی گران تر از طلا به فروش می رفت، چرا که رنگی خیره کننده و آرام بخش داشت.
همانطور که قبلاً ذکر شد، از پودر آن رنگ هایی با تونالیته هایی تاریک تا روشن ساخته می شد و نقاشان معروف آن دوره می توانستند از آن برای اثرات هنری خود استفاده کنند. اگر پی نقاشی هایی از حضرت مریم در این دوره رفته و بنگرید، وی را همیشه در لباسی آبی مشاهده خواهید کرد، چرا که مقدسات همیشه با گرانبهاترین داشته های انسان تجسم داده می شوند.
لاجورد همانند اوپال و فیروزه لابه لای خاک های زیر زمین بوجود می آید. معدن کاران افغان می دانند که آن بر اثر تفاوت حرارت سریع شکسته می شود، در نتیجه آنان نگینی را که به طور وسیع پراکنده شده به آتش می گیرند تا گرم شود و بلافاصله بر روی آن به مقدار انبوهی آب می ریزند، هنگام شب که دمای هوا نیز پایین آمده، گوهر نیمه قیمتی شکاف برداشته و به قطعات کوچک تری همراه با کوه میزبان تبدیل می شود.
در واقعیت، این عمل باعث حمل ونقل و استخراج آسان تر نیز می شود. ولیکن از سال 1970 میلادی به بعد از دینامیت ها برای این کار استفاده می شود، اما باید ذکر کرد که در این روش خطر ریزش کوه بسیار است و در نتیجه روشی نامناسب به حساب می آید.
لاجوردهایی که از معادن مذکور مشاهده و تجارت می شوند دارای رنگی شبیه آبی پررنگ آسمانی است و البته مرغوب ترین آنان دارای دانه هایی طلایی رنگ هستند که از عناصر پیریت و یا آهن بوجود می آیند. جالب است بدانیم که سیلیکات هایی که بلور آن را تشکیل می دهند، همه رنگ آبی از خود بروز می دهند ولیکن مقدار آنان ممکن است متغیر باشند و این باعث می شود که سنگ به صورت آبی کم رنگ و یا حتی سبز رنگ نیز دیده شود.
به دلیل اهمیت و محبوبیت آن، انسان همیشه خواستار ساختن و داشتن نگین هایی مشابه آن بوده است. از بهترین امیتاسیون ها و یا بدل هایی که به نام لاجورد به فروش می روند، می توان سودالیت و هاولایت که نگین هایی طبیعی هستند نام برد.
اما باید در نظر داشته باشید که شیشه و یا پلاستیکی که به راحتی رنگ داده می شود، با ارزشی مقرون به صرفه تر نیز به جواهرساز می رسد. در نتیجه زیورالاتی با قیمت کم تر و بهره بیشتر می توان مشاهده کرد.
گوهرشناسان برای شناسایی و تایید هویت این گوهر بی همتا ابتدا آن را با میکروسکوپ مشاهده کرده پی بافتی ماسه مانند هستند، زیرا که اگر بدل باشد به احتمال زیاد سطحی صیقل خواهد داشت.
علاوه بر آن برای ادامه آزمایشات خود اگر نگین مورد نظر شکستگی داشته باشد به وضوح می توان تفاوت طبیعی و دست ساز را فهمید، اگر آن شیشه باشد نوک شکسته درخشندگی از خود بروز می دهد که در نگین طبیعی آن دیده نمی شود.
مهمترین آزمونی که می توان برای تشخیص لاجورد طبیعی انجام داد این است که آن را در هیدروکلوریک اسید آمیخته و مشاهده کنیم که آیا آن تبدیل به پودر سفیدی که از خود بوی تخم مرغ گندیده را بروز می دهد، می شود یا خیر. در صورت طبیعی بودن شما شاهد بوی ناخوشایند آن خواهید شد، ولیکن در صورتی که نگین مورد نظر امیتاسیون باشد این اتفاق رخ نخواهد داد.
لاجورد به عنوان اولین نگینی که بین تمدن های شرق معامله شده است تا به امروز اهمیت و زیبایی خود را در فرهنگ های این کشورها باقی گذاشته و به طور اسرارآمیزی توانسته مردم را شیفته وجود خود کند.
نویسنده: سرکارخانم هاینوش آبدیان، گوهرشناس و فارغ التحصیل دانشگاه بوستون
ترجمه و ویراستاری: سرکارخانم نائیری بالایانس، دانش آموخته علم اطلاعات و دانش شناسی
جهت بالابردن اطلاعات عمومی خود و مطالعه درباره سنگ های گرانبهای دیگر می توانید به صفحه گوهرشناسی در وب سایت شهر گوهرها مراجعه کنید.
هم اکنون می توانید این مقاله را از طریق واتساپ و تلگرام… به اشتراک بگذارید: