چهار اصل ارزیابی برلیان که به اختصار 4C’s نامیده می شود شامل رنگ، تراش، وزن و کیفیت پاکی و یا ناپاکی برلیان (Color, Cut, Carat, Clarity).
مشخصات فیزیکی برلیان
برلیان در یک نگاه:
- خانواده سنگ: برلیان
- ساختار بلورین: اکتاهیدرون
- ترکیب شیمیایی: C
- انکسار نور: 2.42
- انکسار مضاعف: تک
- سختی: 10
- وزن مخصوص: 3.52
- شفافیت: شفاف
همانند تلألو برلیان بدرخشید ( Shine Bright Like a Diamond)
برق و درخشش برلیان به گونه ای خیره کننده است که تمامی انسان ها هزاران سال شیفته آن بوده اند. در ادامه نوشته های قبلی در مورد تاریخ و نحوه بوجود آمدن این نگین گرانبها، الزامی است که در مورد چهار اصل ارزیابی برلیان (4C’s) آن نیز گفتگویی داشته باشیم.
این اصول عبارت اند از رنگ، تراش، وزن و کیفیت پاکی و یا ناپاکی برلیان(Color, Cut, Carat, Clarity). گوهرشناسان و دیگر متخصصان از این اصول برای مطالعه خواص فیزیکی الماس استفاده کرده و عمدتاً از آنها برای قیمت گذاری و عرضه آن به بازار استفاده می کنند.
اول از همه باید بدانیم که برلیان در جدول سختی مو جایگاه آخر را دارد، یعنی شماره ای که به آن اختصاص داده می شود 10 است. ولی این خود نمایانگر مهمترین اصل وجود این نگین است، شماره 10 نشانه آن است که برلیان / الماس سخت ترین شیٔ دنیا به حساب می رود و آنکه هیچ شیٔ دیگری نمی تواند روی آن خراشی ایجاد کند، بلکه بالعکس از آن در اصناف مختلف به منظورهای متفاوت استفاده می کنند.
بلور این کربن خالص طوری تشکیل شده که آن را محکم تر از هر جسم دیگری می کند. مشاغلی همانند حفاران و یا شیشه بران از این خواصیت استفاده کرده و از خورده برلیان ها برای پیشرفت کار خود استفاده می کنند. خواصیت منحصر به فرد دیگری که دارد رسانای حرارت بودن آن است که امروزه از آن در دستگاه های متفاوت برای انتقال امن حرارت استفاده می کنند.
همانطور که در مقالات پیشین بیان شد، عناوین الماس و برلیان مترادف هستند ولیکن یک تفاوت غیر قابل انکاری دارند و آن نوع تراشی است که به نگین داده می شود. بلور اکتاهیدرون این گوهر تا زمانی که وجه صاف نداشته باشد الماس نامیده می شود.
تراش برلیان
هندی ها اولین ملتی بودند که تلاش کردند و موفق به ایجاد تراش روی الماس شدند، طی گذر سال های متوالی تراش هندی بوجود آمد که تنها سه وجه داشت. با پیشرفت زمان، گسترش امکانات و مطالعه بیشتر، فرانسوی ها و روس ها توانستند الماس را با شش، هشت(ویت) و هجده وجه بتراشند.
تراشی که امروزه به تراش قدیم معروف است، در سال 1450 یک فیزیکدان و کاردینال فرانسوی به نام آقای مازارین انجام داد که همان هجده وجه صاف است، او در آن زمان توانست محاسبات را طوری انجام دهد که زیر نگین را نیز بتراشد تا تلألو بیشتری از الماس دیده شود.
سرانجام در سال 1919 دانشمندی دیگر به اسم آقای تالکووسکی در روسیه تراشی کامل گرد را اراﺋﻪ داد که با داشتن 57 وجه، برق نگین را به طور کل عوض کرده و آن تبدیل به گوهری درخشان شد، خود با اولین نگاه می گوید “بریلیانت”. در نتیجه تلاش ها برای بروز درخشندگی منحصر به فرد الماس، اسم آن نیز به برلیان تغییر می یابد.
در قرن بیست و یکم این گوهر گرانبها را، چه بسا بزرگ و یا کوچک، 57 تراش داده و آن را برلیان تمام تراش می نامند. اگر عکس زیر را مشاهده فرمایید متوجه خواهید شد که رابطه تاج (قسمت بالای) نگین با سندوچهٔ (قسمت پایین) آن طوری محاسبه شده تا زمانی که نور مستقیم بر برلیان می تابد، وجه های روی آن اشعات نور را طوری در داخل خود حرکت داده و همانند منشور منعکس می کنند که تلألو سنگ به زیباییی صد در صد می رسد.
علاوه بر تراش گرد که از دیگر انواع آن محبوب تر است، سلطان جواهرات را به اشکال متعددی مانند بیضی (اوال)، اشکی، مارکیز (چشم نما)، باگت، تراش زمردی و تراش های مدرنی مانند قلب، لوزی، مثلث و غیره می تراشند.
لازم به ذکر است که جواهرسازان اختیار آن را دارند که برای افزایش جلوه زیورالات خود وجه های دو نوع تراش را با هم در یک نگین به کار بیاورند، در این صورت تراش فانتزی نام می گیرد.
وزن برلیان
نوع تراش رابطه مستقیمی با وزن نگین دارد، به عنوان مثال، اگر الماسی را داشته باشیم که وقتی از کنار آن را مشاهده می کنیم باریک به نظر برسد، یعنی عمق نداشته باشد، تراشکار به هر دلیلی تصمیم به این کار کرده تا وزنی را که نیاز دارد بتواند به بهترین نحوه اراﺋﻪ دهد و بالعکس اگر نگین مورد نظر قسمت پایینی آن عمق داشته باشد، آن وزن بیشتری نسبت به دیگر برلیان ها دارد.
وزنی را که در صنف طلا و جواهر به قیراط محاسبه می کنند تاثیر مستقیم بر قیمت برلیان مورد علاقه دارد. گوهرشناسان هنگام نظرسنجی و یا مقایسه یک نگینی که درست 1 قیراط است با یکی دیگر که 1.5 قیراط است باید هر چهار اصل (تراش، وزن، کیفیت و رنگ) را در نظر داشته باشند و اگر همه تطابق های همسان بودند فقط آن زمان می توان اعلام کرد که 1.5 قیراطی گرانبهاتر از دیگری است.
پاکی برلیان
خاصیت دیگری که مهمترین اثر را در بین چهار اصل ارزیابی برلیان روی ارزش گذاری آن دارد، کیفیت پاک یا ناپاک بودن نگین است. برای سنجش آن، بیشتر گوهرشناسان به روشی که موسسه گوهرشناسی امریکا (GIA)Gemological Institute of America برآورده است پی می برند.
همانطور که در عکس زیر مشاهده می فرمایید پاک ترین نگینی که می توان گفت ناخالصی در آن با چشم دیده نمی شود (very very small inclusion) 1VVS نام دارد، به مراتب اگر ناخالصی ها در آن بیشتر دیده شوند VS1 (very small inclusion)و حتی اگر چشم نامسلح بتواند آنها را بنگرد به آن نشانهٔ (small inclusion) SI2 تعلق می گیرد.
لازم به ذکر است که وقتی کلمه ناخالصی به کار برده می شود، باید دانست که معنی آن این است که برلیان مورد نظر خود میزبان بوده و عناصری از سنگ هایی دیگر در آن به عنوان مهمان وجود دارند.
به عنوان مثال، سنگ مهمان (ناخالصی) می تواند از جنس روتیل، گارنت، لعل، حدید، زبرجد و کلسایت نیز باشد. البته باید به یاد داشته باشیم که این اصل نیز سوای اصول باقی، یعنی تراش، وزن و رنگ، عمل نمی کنند و در تمامی موارد با یکدیگر در ارتباط اند.
در نتیجه اگر نمونه برلیانی که گوهرشناس در دست دارد تراش و وزن مناسبی داشته ولی ناپاک (دارای ناخالصی) باشد، ارزش آن از نگینی که تراش، وزن یکسان دارد ولی ناخالصی ندارد و پاک به نظر می رسد، ممکن است بسیار پایین باشد.
سنگ تمام تراش زمانی گرانبها به حساب می آید که تراشکار توانسته باشد ناخالصی های موجود در بلور آن را طوری حساب کند که بیرون از آن باقی بمانند و البته به وزن و هماهنگی وجه ها آسیبی نرسانند.
دلیل اصلی که متخصصان مشتاق به داشتن نگینی پاک هستند آن است که ناخالصی ها اثر منفی بر تلألو آن دارند و بعضی از آنها که خود رنگ دارند، همانند گارنت و یا حدید، باعث بوجود آمدن رنگ هایی ناخوشایند می شوند که خود تاثیر بسیاری بر ارزش برلیان دارد.
رنگ برلیان
علاوه بر آن عناصر خارجی که در زمان تشکیل در برلیان منجمد شده اند و کمی رنگ قرمز و یا مشکی به آن می بخشند، الماس به 10 رنگ مختلف در جهان پدیدار می شود. تونالیته رنگ هایی مانند ارغوانی، آبی، زرد و سبز از طیف روشن تا پررنگ گرفته جزو برلیان های فنسی به حساب می آیند، که خود به دلیل کمیاب بودن در طبیعت، دارای ارزش بسیاری هستند و در بین چهار اصل ارزیابی برلیان می توان گفت رنگ از اهمیت بالایی برخوردار است.
ولیکن الماس بی رنگ، در بازار عرضه و تقاضای امروزی، محبوب ترین و گرانبهاترین این نگین می باشد. منظور گوهرشناسان از بی رنگی آن است که هیچ طیف رنگی حتی به صورت رگه های ملایم و ناچیز نیز در آن دیده نشود.
البته باید گفت که حدود 60-70 درصد بلورهای استخراج شده دارای تونالیته رنگ زرد هستند، بعضی ها طیف روشنی را نشان می دهند که حتی چشم مشتری نمی تواند آن را تشخیص دهد و بالعکس بعضی دیگر زرد پررنگ (کمابیش قناری) را از خود بروز می دهند.
البته اگر این زردی پررنگ تر شود می تواند تبدیل به رنگ قهوه ای شده، که خود رنگی جذاب می تواند باشد. لازم به ذکر است که برای مطالعه دقیق این رنگ ها و تونالیته آنها، متخصصان در GIA با در نظر گرفتن روشنی و تاریکی رنگ زرد توانستند معیاری را بوجود بیاورند که در عکس زیر مشاهده می فرمایید.
در اینجا درجه بندی به کمک حروف الفبای انگلیسی به دست می آید. حروف- E – F D از گروه برلیان های بی رنگ به حساب می روند و به تدریج حروف G – H – I – J کمی بی رنگ تشخیص داده می شوند. به مراتب وقتی به حروف K – L – M – N – O می رسیم اندکی زردی مشاهده می کنیم.
به عنوان مثال، گوهرشناسان برای تعیین ارزش نگین 1 قیراطی، باید به یاد داشته باشند که اگر آن رنگ F دارد و کیفیت آنVVS1 است و تراش خوبی از خود نشان می دهد گرانبهاتر از آن است که هم تراز نگین اولیه بوده ولی رنگ H به آن اختصاص داده شده.
همانطور که در متن بالا قید شد، ارزیابی برلیان تنها با در نظر گرفتن یک فاکتور انجام نمی شود و الزامیست که هر چهار اصل ارزیابی برلیان که شامل تراش، وزن، کیفیت و رنگ را مطالعه و سپس برای قیمت گذاری آن اقدام کرد.
تعیین گرانبها بودن یک الماس کمی پیچیده تر می شود، چرا که اگر دو سنگ کاملاً هم تراز داشته باشیم ولیکن یکی فنسی باشد و دیگری بی رنگ، مسلماً آن یک که رنگ بارزی دارد ارزشمندتر است. این واقیعتی است که به دلیل نادر بودن این نگین خیره کننده، گوهرشناسان بیشتر مواقع با آن مواجه اند.
اگر بخواهیم بیشتر توضیح دهیم می توانیم به عنوان مثال یک برلیان قناری را که ناخالصی های زیادی دارد ولی نسبتاً وزن بالایی دارد را با یکی دیگر که مشخصات F – VVS2 و هم وزن دیگری است مقایسه کرد و به آن نتیجه خواهیم رسید که نگین قناری گرانبهاتر از دیگری به حساب می رود، هر چند که ناخالصی های زیادی دارد. علاوه بر این فاکتورها، اگر سنگ تراش فانتزی و یا غیر از گرد را داشته باشد، به ارزش آن افزوده می شود. گویا برلیان قلب شکلی را داریم که VS1 G – به حساب می رود و همسان او نگین گردی را نیز در دسترس داریم، در این صورت الماس قلب شکل با ارزش تر است.
گوهرشناسانی که متخصص مطالعه برلیان هستند آن را برتر از هر نگینی می دانند و برای سال های متوالی تنها شیفته آن بوده و هر روز خواص جدیدی در آن کشف می کنند.
امروزه افرادی که در این صنف کار می کنند مجبورند در مورد الماس، هر آنچه که علم پیشرفته اراﺋﻪ می کند، بدانند. زیرا که بدل های زیادی وجود دارند که خواستار جایگزین شدن آن هستند. علاوه بر آن، از اواخر قرن بیستم، برلیان های دست سازی (synthetic) بوجود آمدند که به راحتی در بازار به خرید و فروش می رسند.
امیدواریم مقاله چهار اصل ارزیابی برلیان برای شما مفید بوده باشد و در مقاله بعدی، در مورد انواع سنگ های طبیعی و همچنین بدل هایی که می توانند به عنوان برلیان در بازار موجود باشند، صحبت خواهیم کرد.
نویسنده: سرکارخانم هاینوش آبدیان، گوهرشناس و فارغ التحصیل دانشگاه بوستون
ترجمه و ویراستاری: سرکارخانم نائیری بالایانس، دانش آموخته علم اطلاعات و دانش شناسی
جهت بالابردن اطلاعات عمومی خود و مطالعه درباره سنگ های گرانبهای دیگر می توانید به صفحه گوهرشناسی در وب سایت شهر گوهرها مراجعه کنید.
هم اکنون می توانید این مقاله را از طریق واتساپ و تلگرام… به اشتراک بگذارید: